loading...
انجمن علمي زبان و ادبيات عربي
آخرین ارسال های انجمن
abbasi بازدید : 60 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

کاتی مهم در زمینه ترجمه
 
 
1-مهم ترین نکته هنگام ترجمه جملات توجه به ویژگیهای فعل ازقبیل زمان،صیغه، لازم یامتعدی،معلوم یامجهول بودن می باشد.
الف  یُعرَفُ الأصدقاءُ عند الشدائد.       دوستان هنگام سختیها شناخته می شوند.
ب- کان الأولادُ یقرأونَ دروسَهُم .          بچه ها درسهایشان را می خواندند.  
2- درترجمه به مفردیامثنی یاجمع بودن کلمات ، همچنین به اسمهای اشاره بهنزدیک(هذا،هذه،...)یااشاره به دور(ذلک،تلک،...)توجه شود.
*یُریدُ الأعداءُ أن یُبعِدوا شبابَنا عن القـِیَم الإسـلامیـﺔِ . 
 دشمنان می خواهند که جوانان ما رااز ارزش های اسلامی دور سازند.
3-اسم های اشاره(هولاء،اولئک،هذان،..)اگرقبل ازاسم دارای(ال)بیایند،به صورت مفردیعنی به صورت این وآن ترجمه می شوند.
* هولاء التلامیذ....           این دانش آموزان
*هولاء طالبات مجتهدات.            اینان دانش آموزان کوشایی هستند.
4-صیغه های غائب عربی برابرباسوم شخص فارسی وصیغه های مخاطب عربی برابربادوم شخص فارسی وصیغه های متکلم برابرباصیغه های اول شخص فارسی می باشد.
5-فعل مضارع مجزوم به (لَم) رابه صورت ماضی منفی یاماضی نقلی منفی ومضارع مجزوم به (لمّا)رافقط به صورت ماضی نقلی منفی همراه با هنوز ترجمه می کنیم.
* لم یذهب : نرفت یا نرفته است
* لمّا یذهب : هنوزنرفته است
6-اگربعد از (لمّا) فعل ماضی بیاید.معنی «هنگامی که »می دهد.
* لمّا رَجَعَ : هنگامی که برگشت
*بایدتوجه داشت (لم)هرگزبرسرفعل ماضی نمی آید.
*«لِمَ : لِماذا » اسم استفهام است ونبایدبا (لَم ) اشتباه شود.
7- هرگاه ادوات شرط ( اِن ، مَن ، مَهما ، أینما... )برسرفعل ماضی بیایند، آن فعل اغلب معنیمضارع می دهد.
فعل شرط به صورت مضارع التزامی وجواب شرط به صورت مضارع اخباری ترجمه می شود.
*  مَن زَرَعَ حَصَدَ.         هرکس بکارد درو می کند.
8-«قد + مضارع » معنی ( شاید یا گاهی) می دهد.
* قد یذهبُ : شاید برود یا گاهی می رود
«قد+ماضی ) معنی ماضی نقلی یا ماضی ساده می دهد.
*  قدذهب : رفت یا رفته است
9-حروف «سـ» یا«سوف» هرگاه برسرفعل مضارع واردشوند،معنی آن رابه مستقبل(آینده)تبدیل می کند.
* سوف یذهبون : خواهند رفت
10-«کان+ماضی» معادل ماضی بعید و « کان + مضارع » معادل ماضی استمراری می باشد.
* کان قد ذهب : رفته بود
* کان یذهب : می رفت
11-فعل (داشت) فارسی اغلب درعربی به دوحالت معنی می شود:
             1- « کان + لـِ »داشت    2- عند...داشت
* کان لِفلاح بستان یعملُ فیه .       کشاورزی باغی داشت که درآن کار می کرد.
* کان عندی کتابٌ قیِّمٌ  .              کتاب ارزشمندی داشتم. 
12-هرگاه دویاچندفعل ازافعال مضارع یاماضی بعداز ( کان ) بیاید ، «کان» معمولاً فقط یک بار برای همه آنها به کار می رود.
*کان لِرجلٍ بستانٌ قدغَرَسَ فیه اشجاراً ویُحِبُّهُ کثیراً.
   مردی بستانی داشت که درآن درختانی کاشته بودو آن رابسیاردوست می داشت.
13-درترجمه اسم هایی که دارای تنوین هستند«ی» وحدت یانکره یا «یک»اضافه می کنیم.
* رأیتُ طالباً.     دانش آموزی رادیدم .  یا   یک دانش آموز را دیدم.
14-پاره ای افعال درزبان عربی دومفعول به می گیرند،مانند(جَعَلَ:قرار داد ، أعطی: داد ، وَهَبَ: بخشید ، علَّمَ: یاد داد ، أذاق:چشاند ، سَمَّی:نامید ،...)هنگام ترجمه چنین افعالی دقت کنیم یکی ازدو مفعول به راباعلامت «را »  ودیگری بدون علامت وهمراه با حرف اضافه یعنی به صورت متمم آورده شود.
* جَعَلتـُکَ أمیـناً علی أسراری.       تورابراسرار خویش امین قرار دادم.
15-مفعول به عربی گاهی درفارسی به جای «را» باحرف اضافه ازقبیل ( از ، به ، با ،...)به کار می رود.
* جاهـِد الکفارَ.     با کافران نبرد کن.
16-مفعول مطلق درزبان فارسی از«قیدها» به شمار می رودودرترجمه آن به شکل زیرعمل می کنیم:
الف  هنگام ترجمه مفعول مطلق تأکیدی ازقیدهای تأکیدی مانندکاملاً ، حتماً ، قطعاً ، بدون شک ، ...)استفاده می کنیم.
* کَلَّمَ اللهُ موسی تکلیماَ .     خداباموسی قطعاً سخن گفت .
ب- هنگام ترجمه مفعول مطلق نوعی(بیانی) ازکلماتی ازقبیل بسیار ، مانند ، همچون ، به نیکی ،...)استفاده می کنیم.
* إصبِر صبراً جمیلاً.     به نیکی صبر کن.
17- درترجمه جمله های حالیه ابتدا عبارت«درحالیکه» را می آوریم سپس خود فعل جمله.
 اگرفعل به کاررفته درجمله حالیه مضارع باشدوفعل قبل از آن ماضی باشد، فعل جمله حالیه به صورت ماضی استمراری واگرفعل جمله حالیه به صورت ( قد + ماضی ) باشدوفعل قبل از آنماضی باشدبه صورت ماضی بعیدترجمه می شود.
* جاء الطفلُ یرکضُ .     کودک آمد درحالیکه می دوید.
* جاء الطفلُ وقدضَحکَ.     کودک آمد درحالیکه خندیده بود.
18- در اسلوب استثنا ، اگرجمله قبل از« إلا » منفی باشد،می توانیم حرف «إلا» راحذف کنیم وجمله رابه صورت مثبت ومؤکدترجمه کنیم.
*ما نَجَحَ إلا محمدٌ .          فقط محمد قبول شد.
19  درعباراتی که با « إنَّما » آغازشده است ازتعابیری ازقبیلفقط ، بی شک ، تنها، ...)استفاده می کنیم.
* إنَّما کان سؤالـها عن أخبار المعرکـ.     فقط سؤالش درباره خبرهای جنگ بود.
20  گاهی می توان مصدر رابه صورت فعل ترجمه کرد.
*قصدتُ الرجوع َ الی المکتبِ.         خواستم به کتابخانه برگردم.
21-صفت درزبان فارسی به صورت مفردترجمه می شودهرچندمفردنباشد.
* التلامیذ المؤدبونَ : دانش آموزان مؤدب
*هنگام ترجمه جمله وصفیه ازحرف«که» استفاده می کنیم.
* رأیتُ طفلاً یلعبُ .       کودکی رادیدم که بازی می کرد.
*فعل درجمله وصفیه ازنظرزمان مانند فعل بکاررفته درجمله حالیه ترجمه می شود.(نکته 17 )
*درزبان عربی مانندفارسی گاهی مضاف الیه می تواندبین موصوف وصفت فاصله بیندازدکه دراین  صورت ،ابتدا صفت وسپس مضاف الیه ترجمه می شود.
* أشعـ القمر الفضـیـ        اشعه نقره ای رنگ ماه
22-به جز« لن وإذن » بقیه حروف ناصبه ( أن ، کی ، لکی ، لـِ ، حتی )همراه بافعل مضارع بعدازخودبه صورت مضارع التزامی ترجمه می شود.
* أن یذهبَ : که برود
* حتی یقرأُ : تا بخواند
* « لن » فعل مضارع رابه صورت مستقبل منفی تبدیل می کند.
* لن یذهبَ : هرگز نخواهد رفت
23- اسم های موصول خاص ( التی ، الذی ، ...)اگربلافاصله بعدازاسم دارای «ال» بیایداغلب به صورت «که » ترجمه می شود.  
* الشجاعُ الذی یقول الحق .    شجاعی که حق را می گوید.
24- خبر« لیت و لعلَّ » اغلب به صورت مضارع التزامی ترجمه می شود.
* لعلَّ المذنب یهتدی . شاید گناهکار هدایت شود.
* لیتنی قویٌّ کی أساعد الفقراء.     کاش قوی بودم تابه نیازمندان کمک کنم.
24- لای نفی جنس به صورت ( هیچ.... نیست )ترجمه می شود.
*لا تلمیذَ فی المدرسـﺔ .    هیچ دانش آموزی در مدرسه نیست.
25-فعلهای مجردی که به بابهای ثلاثی مزید می روندممکن است ازنظرمعنی باریشه اصلی کلمه تفاوت داشته باشد.
عَلِمَ : فهمید ، دانست                       علَّمَ : یاد داد
حَکَی : حکایت کرد                      حاکی : تقلید کرد ، پیروی کرد
قَتَلَ :کُشت ،                                قاتَلَ : جنگید با
دَفَعَ : پرداخت ، هُل داد                إندفعَ : روانه شد ، رهسپار شد
26- « فعل دعایی » هرچند ماضی باشدبه صورت مضارع ترجمه می شود.
*حَفِظَـکَ اللهُ .   خداوند تو راحفظ کند.
27-جملاتی که در آنها( ضمیرفصل ، إنَّما ، قسم ،...) به کاررفته است به صورت تأکیدی ترجمه می شود.
* والعصرِ إنَّ الانسان لفی خسرٍ .    سوگند به عصر که واقعاً انسان درزیان است .
* الله هو الغنیُّ .    تنها خداست که بی نیاز است.
28- تقدیم یک کلمه ازقبیل «مفعول و یاجارومجرور» نیزجنبه تأکیدی به جمله می دهد.
* إیاک نعبدُ .    تنها تورا عبادت می کنیم.
* الیَّ المصیر . یقیناًبازگشت به سوی من است.
29- هنگام ترجمه باب تفاعل معمولاً ازکلمه «بایکدیگر یا با هم »  ودرباب مفاعله اغلب ازکلمه « با »  استفاده می کنیم.
* تقاتَلَ الاعداء.     دشمنان بایکدیگر جنگیدند.
*کاتبَ محمدٌ سعیداً.   محمد باسعید نامه نگاری کرد.
30- درجملاتی که تمییزنسبت به کاررفته است می توان تمییز رابه صورت « مبتدا یا فاعل یامفعول به »ترجمه کرد.
*  هی أکثرُمنّی صبـراً .      صبراوازمن بیشتر است.
* طابت الطالبـ خُلقاً .        اخلاق دانش آموزنیکو شد.
* فجَّرنا الارضَ عیوناً .     چشمه های زمین راشکافتیم. 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 18
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 16
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 103
  • بازدید ماه : 237
  • بازدید سال : 1,123
  • بازدید کلی : 12,032